سپاه.گمشده.ایران. در صحرای مصر

ساخت وبلاگ

تابستان سال 525 پيش از ميلاد، و طبق محاسبات تقويم نويسان بر پايه نوشته هاي هرودت و ساير مورخان باستان نگار؛ ژوئيه اين سال (چنين ماهي در دو هزار 532 سال پيش)، يك سپاه چهل هزار نفري ايران كه از سوي كامبيز دوم (کامبوزيا = كمبوجيا، پسر و جانشين كوروش بزرگ) مامور شناخت و تصرف مناطق جنوبي ليبي و ضميمه ساختن آنها به مصر شده بود در غرب صحراي مصر و در منطقه واحه سيوا گرفتار توفان شن شد و به احتمال بسيار زياد در زير شن مدفون گرديد كه فصلي از تاريخ قرون قديم تحت عنوان «سپاه گمشده پارسيان» را تشكيل مي دهد. در سالهاي اخير باستان شناسان موفق به يافتن آثاري از اين سپاه شده اند و تلاش در اين زمينه ادامه دارد. باستانشناسان با يافتن محل مدفون شدن سپاه گمشده ايران و به دست آوردن سپر، نيزه، شمشير، جنجر، كمان، زره، كلاه خود، نيم تنه چرمي و كورسلت (زيرپوش نظامي ـ كورست مردانه) و ...، بر اين باورند كه خواهند توانست بر تجهيزات و پيشرفت صنايع نظامي ايران باستان عميقا دست يابند. به علاوه، از طريق آزمايش «دي. ان.ا.» و تشخيص نژاد بدانند كه آيا ارتش ايران آن زمان از سرباز خارجي (مرسنر) استفاده مي كرده و يا اين كه همه نظاميان از اقوام ايراني بودند. فرمانده سپاه پس از اينکه گرفتار توفان شن شده بود پيکي را روانه «تبس» کرده بود تا کامبيز را از ماوقع آگاه سازد و علت تاخير را بيان دارد. افراد کمکي اعزامي از «تبس» نتوانستند از تلاش خود نتيجه بگيرند و از سپاه گمشده اثري بيابند. كامبيز پس از تصرف مصر و به اسارت درآوردن و سپس بخشودن فرعون وقت (پسامتيك سوم)، در شهر تبس بود كه تصميم به فرستادن يك سپاه تماما سوار از طريق جنوب مصر به ليبي گرفت. به نوشته هرودت و ساير مورخان، اين سپاه ظرف هفت روز خود را به خرگاه (واحه «الخارجه» كه اينك به صورت شهري 60 هزار نفري در آمده است) رسانيد و از آنجا در مسير يك راه كارواني بسيار قديمي به سوي «سيوا» كه آخرين نقطه صحراي غربي مصر بود به راه افتاد و 325 كيلومتر راه را در 30 روز طي كرد زيرا حركت در صحراي داغ و توفاني كاري دشوار بود. اشتباه كامبيز (كامبوزيا) اين بود كه اين سپاه را در اواخر بهار روانه كرده بود و سپاه (طبق محاسبات تقويمي) اواخر دهه اول ژوئيه (چنين روزهايي) به سيوا رسيده بود. به نوشته باستان نگاران (به نقل از گزارش پيک باز فرستاده شده فرمانده سپاه گمشده به کامبيز دوم)، اين سپاه ايراني در بامداد (به احتمال بسيار زياد) دهم ژوئيه، هنگامي که افراد آن سرگرم صرف صبحانه بودند با توفان عظيم شن رو به رو شده بود. گم شدن اين سپاه و نيز دسيسه هاي پسامتيك كه مورد عفو كامبيز دوم قرار گرفته بود وي را افسرده ساخت كه به نوشته يكي ـ دو مورخ، از فرط خشم «گاو مقدس مصريان (آپيس)» را خنجر زد. اسناد به دست آمده خلاف اين نوشته را ثابت مي كند كه كامبيز گاو آپيس را كشته باشد. داريوش بزرگ (جانشين كامبيز) در جريان سفر خود به مصر جهت افتتاح آبراه درياي سرخ به رود نيل، به خرگاه (الخارجه) رفت تا شخصا براي يافتن اجساد افراد سپاه گمشده كوشش كند و اين اجساد را به وطن بازگرداند تا در غربت باقي نمانند كه موفق نشد زيرا که توفانهاي شن بتدريج در آن ناحيه ايجاد تپه هاي متعدد كرده بودند و اين تپه سازي طبيعت در طول زمان ادامه يافته است. باوجود اين، داريوش بزرگ به يادبود اين سپاهيان، معبدي را در الخارجه ساخت. اين معبد و علائم دولتي و مذهبي ايران که تا به امروز دست نخورده و كامل برجاي مانده اند و هر سال دهها هزار گردشگر از آنها ديدن مي كنند؛ ديدار داريوش از اين منطقه، حد مرز غربي ايران در آفريقا و ضميمه شدن مصر به ايران را ثابت مي کند.

شرح وقايع روزانه...
ما را در سایت شرح وقايع روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ناصر ابونجمي naser بازدید : 306 تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390 ساعت: 16:21